نگرانی و دلواپسی مسئله ای است که به خصوص این روزها، بسیاری از افراد با آن درگیر هستند. امیدوارم مطالب عنوان شده در زیر بتواند کمک کننده و مفید واقع شود.
نگرانی یک واکنش طبیعی است که در مغز ایجاد میشود برای برخورد با مشکلات و مسائلی که در زندگی روزمره ما ایجاد میشود. این یک فرایند کاملا طبیعی است که مغز این واکنش رو برای برخورد با مشکلات ایجاد میکنه در جهت حفظ بقا. چون مغز میترسه که نکنه نابود شه، نکنه فرد از بین بره، نکنه یه اتفاق بدی براش بیفته، به همین خاطر نگران میشه و هشدار میده به بدن که تو نگران و دلواپس باش به خاطر این مشکلات و مسائلی که الان در برابر تو هست.
نگرانی مثبت، نگرانی است که لازمه زندگی و قسمت لاینفک آن است. به طور مثال وقتی من ماه آینده آزمون دارم، نگرانش هستم. این نگرانی چون باعث میشه من یک قدمی برای خودم بردارم، یک حرکتی برای خودم انجام بدم، میشه یک نگرانی مثبت. این خیلی مهمه که بدونیم نگرانی ما از چه نوعی است.
وقتی مثلا من موعد اجاره محل کارم میرسه یا عقب میفته، این نگرانی که در من به وجود میاد باعث میشه من یه حرکتی برای خودم انجام بدم، یه شغل دیگه برای خودم ایجاد کنم، یک درآمد مازادی برای خودم ایجاد کنم. پس این یک نگرانی مثبت است.
همیشه نوع نگرانی و دلواپسی خودتون رو مشخص کنید. از چی نگرانید؟ بابت چی نگرانید؟
نگرانی منفی در این سه مدار میچرخه و در مقابل نگرانی مثبت قرار میگیره.
در ابتدا در مورد چند قانون اساسی خواهم گفت و سپس یکسری راهکارهایی رو عنوان میکنم که چه کاری کنید که اون نگرانی مثبت رو داشته باشیم و بر نگرانی منفی غلبه کنید و بتونید آگاه باشید که چه کاری باید بکنید.
یک قانون هست که میگه به طور کلی یه وقتهایی لازمه که ما بهمون شوک وارد بشه. همین کرونا باعث شوک شد. این شوک هایی که از طریق بحران ها، مسائل و مشکلاتی که تو زندگی ما بوجود میاد، به ما وارد میشه، لازمه زندگی و قسمت لاینفک آن است. اگر میخوایم در زندگی قوی بشیم، در مراحل رشد فکری، ذهنی، جسمی، ذکری … قوی بشیم، لازمه که ما توی بحران قرار بگیریم.
به عنوان مثال کسی که رانندگی بلده و قادر به رانندگی کردن باشه، تا زمانیکه در خیابان خلوت، سرراست، صاف، بدون دست انداز، بدون عابر پیاده و ماشین های دیگه باشه، بدون پیچ و بالا و پایین باشه، این فرد درسته رانندگی رو بلده و میتونه رانندگی کنه، اما مهارت و دست فرمونش، هیچ وقت در این شرایط خوب نمیشه. این فرد باید در دل شلوغی و داخل ترافیک قرار بگیره، با آدمها و ماشین ها رو به رو بشه، بتونه با توجه به ماشین کناری رانندگی کنه، بدونه کی بپیچه، کی ترمز کنه، دست انداز رو با چه سرعتی رد کنه. این خیلی مهمه که توی بحران و شلوغی و برخورد با انسانها و ماشینها قرار بگیره تا قوی تر بشه. در واقع این بحران آمده تا ما رو قوی تر کنه، این ترافیک و شلوغی هست تا دست فرمون ما رو بهتر کنه. به بحران یک دید خوب داشته باشیم و به فال نیک بگیریم.
مسئله مهم دیگه قانونی هست که میگه شما مثل یک قهرمان رفتار کن. درسته که این مسئله پیش اومده و شما یک مشکل و بحران پیش رو دارید، ولی شما مثل یک قهرمان رفتار کن. اگرچه حتی قهرمان نیستی ولی رفتار یک قهرمان رو داشته باش. چرا که اگر ما بخواهیم حالمون رو عوض کنیم و نگرانی و دلواپسی رو از خودمون دور کنیم، اول باید ژست و حالتمون رو عوض کنیم. به طور مثال اگه خیلی وقته داری کار میکنی، مثلا 10 ساله داری کار میکنی، الان موقعش هست که استراحت کنی، اگر خیلی وقته استراحت میکنی، الان موقعشه که وقتی همه دارن استراحت میکنن، تو کار کنی. پس حالتتو عوض کن. اگر در طول روز خیلی کار کردی و حالت بده و خوب نیست، وقتشه که حالتتو عوض کنی، وقتشه یه مراقبه با خودت کنی، یه ریلکسیشن انجام بدی، یه 10 دقیقه تمرکز کمی چشماتو ببندی. اگر خیلی وقته تو خونه نشستی، موقعش هست که بیرون بیای، حرف بزنی، با یه کسی تماس داشته باشی. اگر حالت بده، حالتتو عوض کن، ژستتو عوض کن. اگر نشستی داری با خودت فکر میکنی، پاشو حرکت کن، یه کاری برای خودت انجام بده، شده حتی به یک دوست یا یک مشاور زنگ بزن، پیام بده ازش یک راهی بخواه، برو یک کتاب بخر یه خط کتاب بخون، توی اینترنت یه سرچی بکن. این خیلی مهمه که حالتتو عوض کنی تا حالت عوض بشه.
نکته دیگه ای که باید بدونیم اینه که نگرانی مثبت میتونه بسیار سازنده باشه و لازمه زندگی و رشد اون هست. برای مثال اگر من نگران شاگردهای ورزشی ام نباشم، نگران اینکه چکار کنم که هنوز با من در ارتباط باشن. اگر نگران نباشم گروهی تشکیل نمیدم و باهاشون در ارتباط نخواهم بود، آموزشی بهشون نمیدم. من نگران اینم که نکنه این ها از من جدا بشن. این بچه ها نیاز به خوراک دارند. این نگرانی مثبت باعث شده که من یه گروهی تشکیل بدم و یه کاری انجام بدم. این از نتایج خوب نگرانی مثبت هست که اتفاقا همه هم باید داشته باشند.
ما در ابتدا مسئله ای داریم به نام نگرانی و دلواپسی، بعد استرس و بعد از اون اضطراب رو داریم. اینها پیوسته و متصل به هم اند.
یعنی اگر نگرانی منفی در مرحله اول بهش توجه نشه و حل نشه و جلوش گرفته نشه، تبدیل به استرس میشه. استرس تا یه حدی مفید و لازمه ولی اگر از اون حد بگذره برای بدن مضر میشه، و در نهایت اگر جلوش گرفته نشه تبدیل به اضطراب میشه. نگرانی به طور مستفیم بر ذهن آدم تاثیر میذاره، استرس روی جسم تاثیر میذاره و اضطراب هم روی جسم و هم روی ذهن اثر میذاره.
نگرانی و دلواپسی در مرحله اول ایجاد میشه و اگر مهار نشه در مرحله دوم به استرس تبدیل میشه و مستقیما و به صورت خیلی ریز ریز، روی جسم اثر میذاره و به مرور تبدیل به یک مشکل بزرگ میشه. این استرس میتونه روی جنبه های مختلف زندگی تاثیر بذاره. روی کار فرد اثر مخرب بذاره، باعث پرخوری عصبی بشه. اگر استرس هاش بیش از حد زیاد باشه اتفاق های بدی برای فرد میفته ودر نهایت مرحله بعدی اضطراب هست. اضطراب یکدفعه به فرد دست میده. فرد به طور ناگهانی دچار دلشوره میشه، دست و پاش میلرزه، فکر میکنه در اون لحظه قراره زندگی براش تموم بشه، یک اتفاق خوب خیلی حالش رو خوب میکنه و یک اتفاق بد خیلی باعث بد شدن حالش میشه. این حمله اضطراب است که اگر مکررا در فرد ایجاد بش باعث بروز مشکلات جدی در فرد میشه که برای رفع اونها نیاز به مداخله روانشناس یا روانپزشک هست تا فرد بر اساس رفتار شناسی یا دارو درمانی مورد معالجه و درمان قرار بگیره.