شاید درک ارتباط میان هوش هیجانی و رونق کسب و کار در ابتدای امر کمی سخت به نظر بیاید؛ ولی لازم است بدانید که مطالعات زیادی در این زمینه، در سال های اخیر انجام شده است.
در واقع متخصصان حوزه مدیریت به این نتیجه رسیده اند که عوامل تاثیرگذار در موفقیت کسب و کار، به خصوص در بخش های بازاریابی و فروش، تا حد زیادی با نحوه رفتار پرسنل با مشتریان، قدرت متقاعد کردن مشتری و توانایی تاثیر در بازار در ارتباط هستند.
از این رو می توان انتظار داشت که شناخت بهتر مهارت های مرتبط با هوش هیجانی، بتوانند ما را در مسیر رونق کسب و کار و فروش بیشتر یاری کنند.
تکنیک های فروش در کسب و کارهای کوچک و بزرگ، بر اساس برخی عوامل اتخاذ می گردند که یکی از این عوامل، احساس است.
در واقع احساس مشتری نسب به یک محصول یا خدماتی خاص، بر تمام تصمیمات او برای خرید اثر دارد و کارشناسان بخش بازاریابی به خوبی می دانند که چگونه بر این احساس مشتری تاثیر بگذارند.
در مدیریت کسب و کار خود، فاکتورهایی از قبیل برخورد اولیه با مشتری، احترام به سلیقه های مختلف افراد، توضیح جزئیات مثبت و کارآمد محصول برای مشتری و حتی پذیرایی مختصر از مشتریان در محیط کسب و کار را جدی بگیرید.
ممکن است که در ابتدا، برخی از این موارد در نظر شما بسیار ساده و ناکارآمد جلوه کنند، ولی در نظر داشته باشید که اثر مثبتی که همین عوامل کوچک و ناچیز بر فکر و احساس مشتری می گذارد، می تواند سبب تحول حرفه ای شما گردد.
در دنیایی که تمام جنبه های زندگی افراد در حال تغییر و تاثیرپذیری از پیشرفت تکنولوژی و تحولات بیرونی است، باید انتظار داشته باشید که کسب و کار شما هم در مواقعی دست خوش تغییرات گردد.
این تغییرات با توجه به تحولات در زمینه فناوری، سیاست های دولتی و تغییر نیازهای مشتری بر یک سازمان تحمیل می گردند و وفق پذیری و سازگار شدن اجزای سازمان با این شرایط جدید، از جمله قابلیت های کلیدی آن است.
به بیان ساده تر، شما در برابر مشکلات پیش بینی نشده چه عکس العملی از خود نشان می دهید؟ آیا توانایی لازم برای تصمیم گیری استراتژیک در شرایط بحرانی را دارید؟
سازش پذیری ویژگی کلیدی مدیران و رهبرانی است که هوش هیجانی بالایی دارند. در واقع همین هوش هیجانی است که سبب میگردد در هنگام بروز مشکلات، به جای عصبانیت و پیدا کردن مقصر، به دنبال بهترین راه حل برای برون رفت از شرایط نامطلوب فعلی باشند.
بدیهی است که توانایی اتخاذ بهترین تصمیم با کمترین هزینه و ضرر، قابلیت مهمی است که صاحبان کسب و کار برای موفقیت شغلی بدان نیاز دارند.
کارکنان، مدیران و رهبران کسب و کارها، همگی از وجود هوش هیجانی بالا در محیط کاری سود خواهند برد.
با داشتن هوش هیجانی بالا، افراد بهتر می توانند در مورد نیازهایشان با دیگران ارتباط داشته باشند، ترجیحات یکدیگر را بدانند و در محیط کسب و کار خوشحال بوده و درگیر شغل خود باشند.
حال سوالی که پیش می آید این است که چگونه متقاضیان دارای هوش هیجانی بالا را برای کسب و کار خود انتخاب کنیم؟
بهترین پاسخ برای این پرسش کمک گرفتن از متخصصین حوزه منابع انسانی است. در واقع با طرح پرسش هایی مناسب، می توانید افراد را در موقعیت های بحرانی قرار دهید و با توجه به نحوه تصمیم گیری آنها تشخیص دهید که آیا برای کسب و کار شما مناسب هستند یا خیر.
با توجه به این که کارکنان یک سازمان، همواره در حال محاوره و برقراری ارتباط با یکدیگر هستند، نحوه شکل گیری این ارتباطات می تواند بر عملکرد و بازدهی آنها در محیط کسب و کار تاثیرگذار باشد.
تنظیم روابط میان پرسنل، الزاما به معنی برقرار کردن نوعی فضایی صمیمی و پر از خنده نیست؛ زیرا در موارد زیادی مشاهده شده است که این شرایط در بازدهی کاری افراد تاثیر منفی به جای می گذارد.
در حال که ایجاد فضای دوستانه توام با احترام متقابل و تلاش برای همکاری سازنده در جهت رشد و تعالی کسب و کار، بهترین وضعیتی است که یک مدیر لایق می تواند در روابط میان کارکنان برقرار سازد.
همچنین توانایی حل اختلاف، کاهش استرس اعضا و ایجاد خودآگاهی و خودباوری در میان پرسنل از موارد دیگری هستند که لازم است صاحبان کسب و کار نسبت به آنها توجه ویژه ای داشته باشند.